لعنت به من که اینجا و تو که آنجایی ،
لعنت به فاصله ، تا بین ما آمد سال های نوری شد ،
لعنت به دود ، کدری دل های این شهر ، که نشد در افق سمت تو ، محو تماشای خاطره شد .
لعنت به مرز ، جاده ، به عوارض های بعد از من تا قبل از تو ،
لعنت به تکنولوژی ، به حداکثر سرعت مجاز در جاده ،
لعنت به قوانین فیزیک ، به کوانتوم ، به سرعت ، که مستقل نشد از زمان و مکان .
به شیمی ، به اکسیدهای بازدمی که با دم هایت اکسیژن نشد .
لعنت به زیست ، به دی ان ای ، به وراثت ، به نژادهایی که متفاوت شد.
لعنت به زمینی که فقط دور خورشید میچرخد و طلوعی که فقط از شرق است.
لعنت به متافیزیکی که فقط حرف است ،که بحث است و جدل ، که حماقت است و توهم ، که نظریه است ، که فاصله است .
لعنت به منطق ، به فلسفه ، به عقل ،
لعنت به درست و غلط ، به حس ، به نیاز ، لعنت به قلب .
لعنت به تقدیر ، به قضا ، به قدر و خدایی که اگر هست ، بد رقم زد.